فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 2 روز سن داره

معجزه کوچک

روز مادر

امروز روز مادره. اصلا حس مادری ندارم. من یه مادر خوب نبودم واسه دخترم. اگه مادر خوبی بودم دختر گلم این طوری نمی شد. من یه مادرم . اما توی این ۲ سال و ۱۰ ماه اصلا حس نکردم . من یه پرستارم.پرستاری برای دختر بیمارم. گاهی وقتا با خودم فکر می کنم باید این اوضاع را تحمل کنم. آخه معلوم نیست این هدیه خداوند تا کی توی دستای من باشه. معلوم نیست چقدر عمر کنه. معلوم نیست کی حرف بزنه.  معلوم نیست کی راه بره. معلوم نیست کی غذا بخوره. معلوم نیست کی بدون مشکل بخوابه. معلوم نیست کی بتونه بدون وجود من زندگی کنه. وقتی دخترم یک روز بتونه بدون کمک من  پرستار زندگی کنه اون روز من مادرم. اون روزه که من یه موجود سالم تحویل جامعه دادم. یعنی من اون رو...
31 فروردين 1393

مروارید کوچک ،عیدی ما

تازگی ها موقع خواب دهان خانم فاطمه را با دستمال پارچه ای مسواک می کنم. دیشب که مشغول پاک کردن دندوناش بودم متوجه یه دندون جدید شدم.دندون بالای جلو دخترم یکیش درآمده بود و آون یکیش نبود.خیلی غصه می خوردم .اما فکر می کردم که این هم از تبعات شکاف لبه .اما دیشب اون دندون هم با فاصله یک سال از دندون بغلی دراومد.قدمش مبارک. این هم عیدی ما . راستی امروز سالگرد ازدواجمون.شایدم هدیه سالگرد ازدواجمون باشه.
2 فروردين 1393
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به معجزه کوچک می باشد